امیر محمد مشهدی می شود
رویش اولین مروارید
سلام امیرمحمدم مبارکه مبارکه مبارکه تعجب نکن منظورم دراومدن اولین دندونته . یه چند روزی اصلا حال نداشتی و خیلی کم اشتها شده بودی تقریبا بجز شیر چیز دیگه نمیخوردی. خودم حدس زدم داری دندون در میاری اما دکتر حجت میگفت ربطی به دندون نداره. بالاخره اولین مرواریدت جوونه زد الان که این مطلب مینویسم سه تا دندون داری. ...
نویسنده :
مامانی
11:43
گفتن ن ن ن و ماما
سلام عزیز مامانی بالاخره بعد از کلی انتظار لب به سخن گشودی و اولین کلمه ای که گفتی ن ن ن بود. بعد از کلی تمرین یاد گرفتی ما ما بگی. وقتی این کلمه را گفتی انگار تمام دنیا را بهم دادن و در حال حاضر کلمه د د هم بهش اضافه شده. جیگر مامانی خیلی دوستت دارم. ...
نویسنده :
مامانی
11:43
زیر گل کردن گل پسر
سلام امیر مامانی ما یزدیا یه رسمی داریم اونم اینه که برای اینکه شما بچه ها حساسیت نگیرن زیر گل محمدی می کنیمتون. صبح جمعه وقتی رفتیم خونه مامان جون با یه عالمه گل محمدی که از دعای ندبه اورده بودن روبرو شدم . مامان جونی این گلا رو فقط بخاطر شما گرفته بودن دستشون درد نکنه. عزیز مامان وقتی زیر گل بودی کلی حال کردی و همش میخواستی این گلا بخوری. الهی مامان فدات بشه یکی یه دونه م. ...
نویسنده :
مامانی
16:21
روز پدر و رفتن به طزرجان
سلام پسر نازمممممممممم امسال اولین ساله که باباحسین طعم پدر بودن را میچشه. بابایی خیلی دوستت دارم و تو تمام دنیاش هستی. اونروز همراه مادرجون و عمه فهیمه و فرناز جون رفتیم طزرجان. با اینکه فقط چند ساعتی اونجا بودیم اما خیلی خوش گذشت. ...
نویسنده :
مامانی
16:20
رفتن به غربالبیز
سلام گل پسرمممم این روزا خیلی دلمون گرفته بود برا همین همراه خاله مهدیه، خاله زهرا و مامان جونی رفتیم غربالبیز. هوا خیلی خوب بود و اولین بار بود که این همه درخت دیده بودی زیر درخت خوابیده بودی و کلی دست و پا میزدی. خیلی خوش گذشتتتتت اما حیف زود برگشتیم. ...
نویسنده :
مامانی
16:19
واکسن شش ماهگی
سلام ملوسکم بالاخره واکسن شش ماهگی با 10 روز تاخیر در درمانگاهی که کار میکنم زدیم. اونروز خیلی ناله میکردی و تب کردی و تبت قطع نمیشدو دونه های قرمز روی تنت بود. صبح جمعه رفتیم بیمارسان مجیبیان دکتر گفت سرماخوردگی داشتی و با زدن واکسن بدتر شدی. داروها که بهت داد اثر نداشت و دوباره شنبه بردیمت دکتر حجت . آقای دکتر گفتن شبه سرخک گرفتی و باید شربت حساسیت بخوری. خدارو شکر بعد چند روز بهتر شدی و تا یکسالگی دیگه واکسن نداری . ...
نویسنده :
مامانی
10:10
ولادت حضرت فاطمه و روز مادر
وقتی چشم به جهان گشودم. قلب کوچکم مهربانی لبخند و نگاهت را که پر از صداقت و بی ریایی بود احساس کرد. دیدم زمانی را که با لبخندم لبخند زیبائی بر چهره خسته ات نشست و دنیایت سبز شدو با گریه ام دلت لرزید و طوفانی گشت. از همان لحظه فهمیدم که تنها در کنار این نگاه پرمهر و محبت است که احساس آرامش و خوشبختی خواهم کرد. امروز تولد حضرت فاطمه زهرا (س) و مصادف با روز زنه. امسال اولین سالیه که منم مادرم و از این هدیه خداوند بسیار سپاسگذارم. خدایا شکرت ... ...
نویسنده :
مامانی
12:16