امیرمحمدامیرمحمد، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 10 روز سن داره

دنیای امیر محمد

رویش اولین مروارید

سلام امیرمحمدم مبارکه مبارکه مبارکه   تعجب نکن منظورم دراومدن اولین دندونته . یه چند روزی اصلا حال نداشتی و خیلی کم اشتها شده بودی تقریبا بجز شیر چیز دیگه نمیخوردی. خودم حدس زدم داری دندون در میاری اما دکتر حجت میگفت ربطی به دندون نداره. بالاخره اولین مرواریدت جوونه زد الان که این مطلب مینویسم سه تا دندون داری. ...
4 تير 1394

گفتن ن ن ن و ماما

سلام عزیز مامانی بالاخره بعد از کلی انتظار لب به سخن گشودی و اولین کلمه ای که گفتی ن ن ن بود. بعد از کلی تمرین یاد گرفتی ما ما بگی. وقتی این کلمه را گفتی انگار تمام دنیا را بهم دادن  و در حال حاضر کلمه د د هم بهش اضافه شده. جیگر مامانی خیلی دوستت دارم. ...
4 تير 1394

زیر گل کردن گل پسر

سلام امیر مامانی ما یزدیا یه رسمی داریم اونم اینه که برای اینکه شما بچه ها حساسیت نگیرن زیر گل محمدی می کنیمتون. صبح جمعه وقتی رفتیم خونه مامان جون با یه عالمه گل محمدی که از دعای ندبه اورده بودن روبرو شدم . مامان جونی این گلا رو فقط بخاطر شما گرفته بودن دستشون درد نکنه. عزیز مامان وقتی زیر گل بودی کلی حال کردی و همش میخواستی این گلا بخوری. الهی مامان فدات بشه یکی یه دونه م. ...
18 ارديبهشت 1394

روز پدر و رفتن به طزرجان

سلام پسر نازمممممممممم امسال اولین ساله که باباحسین طعم پدر بودن را میچشه. بابایی خیلی دوستت دارم و تو تمام دنیاش هستی. اونروز همراه مادرجون و عمه فهیمه و فرناز جون رفتیم طزرجان. با اینکه فقط چند ساعتی اونجا بودیم اما خیلی خوش گذشت. ...
18 ارديبهشت 1394

رفتن به غربالبیز

سلام گل پسرمممم این روزا خیلی دلمون گرفته بود برا همین همراه خاله مهدیه، خاله زهرا و مامان جونی رفتیم غربالبیز. هوا خیلی خوب بود و اولین بار بود که این همه درخت دیده بودی زیر درخت خوابیده بودی و کلی دست و پا میزدی. خیلی خوش گذشتتتتت اما حیف زود برگشتیم. ...
18 ارديبهشت 1394